سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نیکوترین خوى زنان زشت‏ترین خوى مردان است : به خود نازیدن و ترس ، و بخل ورزیدن . پس چون زن به خویش نازد ، رخصت ندهد که کسى بدو دست یازد ، و چون بخل آرد ، مال خود و مال شویش را نگاه دارد ، و چون ترسان بود ، از هر چه بدو روى آرد هراسان بود . [نهج البلاغه] 
»» دو نمونه از تشرف به محضر مهدى آل محمد (ص )

یکى از علماى برجسته و مجتهد عارف و عالیمقام و وارسته گذشته مرحوم آیت الله العظمى سید مهدى بحرالعلوم طباطبائى بروجردى (قدس سرّه ) است ، این بزرگمرد تاریخ شیعه ، عموى جدّ دوم مرحوم آیت الله العظمى بروجردى (ره ) است ، او جامع معقول و منقول بود، و چند سال در حرمین شریفین (مدینه و مکه ) مدرس تعالیم و معارف اسلام بود، مردم مسلمان از گروههاى مختلف به دور او حلقه مى زدند و از محضرش بهره مند مى شدند.

یکى از علماى برجسته و مجتهد عارف و عالیمقام و وارسته گذشته مرحوم آیت الله العظمى سید مهدى بحرالعلوم طباطبائى بروجردى (قدس سرّه ) است ، این بزرگمرد تاریخ شیعه ، عموى جدّ دوم مرحوم آیت الله العظمى بروجردى (ره ) است ، او جامع معقول و منقول بود، و چند سال در حرمین شریفین (مدینه و مکه ) مدرس تعالیم و معارف اسلام بود، مردم مسلمان از گروههاى مختلف به دور او حلقه مى زدند و از محضرش بهره مند مى شدند.
این بزرگوار (در نجف اشرف ) در سال 1212 از دنیا رفت ، از ویژگیهاى این عالم وارسته تشرفهاى مکرر او به محضر مبارک امام زمان (عج ) است که در اینجا به ذکر دو نمونه مى پردازیم :
1- علامه شیخ زین العابدین سلماسى شاگرد و مباشر او گوید: در خدمت علامه بحرالعلوم به شهر سامره براى زیارت مرقد شریف دو امام بزرگ (امام هادى و امام حسن عسکرى ) رفتیم ، روزى سید بحرالعلوم خواست وارد حرم مطهر شود، دیدم به عکس همیشه که با حالت عرفانى و معنوى عجیب و ادب مخصوص ، اذن دخول مى خواند و با وقار و آهسته قدم بر مى داشت ، امروز کنار در حرم ایستاده و صورت به در گذاشته و اشک مى ریزد و آهسته چیزى مى گوید، گوش دادم ، شنیدم این شعر را مى خواند:
چو خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن ، سخن خدا شنیدن
سپس وارد حرم شد و زیارت نمود، و به خانه مراجعت کرد، فرصتى بدست آمد و جریان و آن حالت و خواندن شعر را از او پرسیدم ، فرمود:
وقتى خواستم وارد حرم شوم ، دیدم مولایم صاحب الامر امام زمان عجل الله تعالى فرجه ، در بالاى سر قبر پدر بزرگوارش تلاوت قرآن مى کند، بى اختیار شدم و آن شعر را خواندم .
2- علامه سلماسى گوید: در خدمت بحرالعلوم به مکه معظمه مشرف شدیم ، ایشان در مکه حوزه تدریس تشکیل داد، جود و کرم خاصى از او دیدم که آنچه داشت به افراد بخشش مى کرد، یک شب به ایشان عرض ‍ کردم : اینجا عراق و نجف اشرف نیست که این گونه بخشش مى کنى ، اینجا سنّى خانه است ، اگر در ولایت غربت پولمان تمام شد از چه کسى بگیریم ؟
سید سکوت کرد، و هر روز معمولش این بود، صبح زود به حرم خدا (مسجدالحرام ) مشرف مى شد، طواف و نماز طواف را انجام مى داد و سپس نماز صبح و تعقیب آن را مى خواند و اول طلوع آفتاب به منزل باز مى گشت ، صبحانه میل مى کرد و سپس مردم گروه گروه مى آمدند و از محضرش بهره مند مى شدند، آن شب که به او گفتم پول تمام شده و از کجا پول بیاوریم روز آن شب ، که صبح از حرم بازگشت ، چند لحظه بعد شنیدم در را مى کوبند، در صورتى که آن وقت ، هنگام آمدن افراد معمولى نبود، مى خواستم بروم در را باز کنم ، دیدم سید بحرالعلوم با شتاب حرکت کرد و به من فرمود: نیا، من تعجب کردم ، پس از آنکه سید رفت و در را باز کرد، ناگاه دیدم شخص بزرگوارى سوار بر مرکب است ، سید بیرون دوید و سلام کرد و عرض ادب نمود و رکاب را گرفت و آن بزرگوار، پیاده شد، و سید بحرالعلوم عرض کرد: اى آقاى من بفرما، آن بزرگوار وارد منزل شد و در اطاق سید بحرالعلوم بجاى سید نشست ، پس از ساعتى صحبت ، آن بزرگوار حرکت کرد و بر مرکب سوار شد و رفت .
سید برگشت و بسیار شاد بود، به من حواله اى داد که بروم بازار صفا و مروه ، و طبق آن حواله پول بگیرم ، رفتم به بازار، به همان مغازه اى که سید فرموده بود، رسیدم دیدم صاحب مغازه منتظر من است ، حواله را به او دادم و بوسید و گفت برو حمّال بیاور، رفتم چند حمّال خبر کردم آمدند و چند جوال از پولهاى رائج را به منزل سید آوردیم ، بعد که مطلب را با سید به طور خصوصى در میان گذاشتم ، فرمود: ((تا زنده ام به کسى نگو، حواله از حضرت صاحب الامر امام مهدى (ع ) بود، همان کسى که دیروز صبح با مرکب به منزل ما تشریف آوردند)).

منبع:کتاب داستان دوستان جلد دوم
http://www.mosalmane-kamel.blogfa.com/مسلمان کامل



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد گودرزی ( شنبه 86/6/3 :: ساعت 9:42 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خیزش باور مهدوی در قرن بیست و یکم
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 18
>> بازدید دیروز: 4
>> مجموع بازدیدها: 125609
» درباره من «

انتظار سبز
محمد گودرزی
بنده در سال 1360 در خانواده ای مذهبی در تهران به دنیا آمدم. تحصیلات خود را تا مقطع پیش دانشگاهی در همانجا گذراندم و سپس برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه وارد مشهد شدم.در مشهد مدت 6 سال در مدرسه علوم دینیه امام محمد باقر علیه السلام تحصیل کردم و از خرمن اساتید گرانبهایی چون آیت الله رضازاده، آیت الله سیدان ، حجت الاسلام و المسلمین دهشت و جناب حجت الاسلام والمسلمین دیانی ، خوشه هایی گرانبها چیدم. و هم اکنون در رشته علوم حدیث در دانشگاه علوم اسلامی رضوی مشغول به تحصیل می باشم.

» پیوندهای روزانه «


» فهرست موضوعی یادداشت ها «

» آرشیو مطالب «
مذهب
آخرالزمان چیست؟
آسیب شناسی تربیتی آخرالزمان
حوادث و علائم قبل و در زمان آخرالزمان
ازدواج امام زمان(عج)
شناخت مختصری از زندگانی امام زمان(عج)
آیا ما خود را برای آن روزگار آماده کرده ایم؟
مطالب گوناگون درباره امام زمان(عج)
مهدی از نگاه ...
چرا او قائم آل محمد نامیده می شود؟
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «










» طراح قالب «